يسنا گلی و مسافرت
یسنا گلی با مامانش یه مدت رفته بودن مسافرت خونه ی مامان جونش,اونجا دوتا دوست پیدا کرده بود که یکیش یه حاج خانم مهربون,که بهش میگه ننه,یکیشم یه مرغ که اسمش طلا هست,حالا هرکی بهش زنگ میزنه میگه ننه کو؟طلا کو؟
نویسنده :
بابا امير
19:15